سبز میشوم ...

  • ۰
  • ۰

قلبم تپید 

و فکر کردم تویی 

اومدم بیان ببینم بازم بهم سر زدی یا نه!  

دیدم که نه 

مهمم نیست!  

خلاصه که آدم گاهی فیلش یاد هندوستون میکنه اما اما اما نباید بها داد :/ 

منم بها نمیدم و محل نمیدم 

  • سرخوش :)
  • ۰
  • ۰

میترسیدم 22 ساله بشم و لیسانس نداشته باشم 

دارم 22 ساله میشم و لیسانس ندارم!

  • سرخوش :)
  • ۰
  • ۰

ترم دویی که بودم 

توو یه عصر پاییزی زد به سرم که یه وبلاگ جدید با اکانت جدید داشته باشم که توش از دغدغه های ترم دویی بودنم بگم که دست دست کردم و نشد!!! 

حالا شاید این ترم به ایده ام تحقق بخشیدم. 

الانم نیومده بودم که اینا رو بگم اومده بودم چک کنم ببینم بازم حالمو پرسیدی یا نه ( یه جور خود آزاری)  

و یهو زد به سرم که این حرفو که میخوام برم توو کانالم بنویسم اینجا بگم که: 

از اییییین ترم به بعد دریچه های جدیدی داره روو به زندگیم باز میشه. 💟 مثلا ترم سه ای که معدلم باااااااااااید 17 به بالا بشه 

تابستونش 10 واحد بردارم و از مهرش دیگه 24 تا 24 تا برم جلو تا درسم شیش ترمه تموم شه 

سال 97 مهم ترین دغدغه ام درسِ و دانشگاه :) 


  • سرخوش :)
  • ۰
  • ۰

هیچی دیگه 

همین تیتر کافیه. 

حیف. 

  • سرخوش :)
  • ۰
  • ۰

من برگشتم

کمتر نیم ساعت مونده به 21 سال و نیمگیم .

روز دانشجو مبارک 

اولین سالیه که این روز مال منم هست 

  • سرخوش :)
  • ۰
  • ۰

سلام

قرار بود زودتر از اینا برگردم به وبلاگ نویسی .

مثلا قرار بود 17 خرداد وبلاگ جدید تاسیس کنم ولی حالا اومدم سراغ این لینک قدیمی ام و بی هوا شروع کردم به نوشتن .

بی هوا.

داشتم توو سیستم عکسای بهار 96 رو نگاه میکردم تا ویوا ویدئوش کنم بذارم اینستا دیدم هیچ کار مهمی توو این سه ماه لعنتی انجام ندادم و حسم شد حس نارضایتی .

البته همینجورم که عکسا رو نگاه میکردم پس زمینه ی فکریم یه حس نرضایتی گنده داشتم ( اونم انکه پسرخالم یک سال از من کوچیکتره بعد این دفترچه استخدامی ها رو گرفته بود برای بررسی اون وقت من خودمو هیچی نمبینم حس میکنم 14سالمه !!!! و نیازیبه کار نیست البته گله مندم از توقع خانواده که ازم توقع 21ساله ها رو ندارم 

من الان انگار همون14 سالمه و نوجوونمو فقط درس مهمه !!!!!) 

چقدر غر زدم 

چقدر حس نارضایتی دارم

چقدر بد که برگشتم ب وبلاگ نویسی این شکلی شد !!!!!!!!!!!!!!!!

  • سرخوش :)
  • ۰
  • ۰

دلم از دست خودم گرفته 

هیچ چیز زندگی سر جاش نیست 

دچارِ در به دری فکری شدم، یه جور مرض خاصِ که موقع استرس و پریشان حالی میاد سراغ آدم، فکرها دست از سرمون بر نمیدارن حتی نمیذارن دونه دونه به مسائل فکر کنی، همگی با هم به مغز هجوم میارن و اینطوری میشی یه در به در فکری اصل و اورجینال! 

29 روز تا کنکور سراسری مونده 

التماس دعاااا از همه ی کائنات. 



  • سرخوش :)
  • ۰
  • ۰

هر آدمی حق اشتباه کردن رو داره 

هر ادمی میتونه مصمم و محکم قدم در راهی بذاره که به انتهاش امیدواره و فکر میکنه درسته اما وسط راه میفهمه که نخیرررررر راه اشتباه بوده اما حق نداره از همون لحظه ای که فهمید راهش اشتباه بوده بازم ادامه بده و  نبااااااااااااید ب امید دور برگردون بازم بررررره جلو و جلو تررررر باید همون وسط جاده با هر سرعتی که داره میره متوقف بشه و همه ی خطرات احتمالی رو به جون بخره و دنده عقب از جاده بزنه بیرون :)

  • سرخوش :)